سکانس اول فیلم با نمای از دور دختر شروع میشه روی یک تاب در حیاط با سیگار توی دستش. مرد که از دور میاد دختر بازیش میگیره و فرار میکنه توی خونه و مرد به دنبالش. باقی ماجرا لذت دیوانه واره که همونجا روی پله ها شروع و تموم میشه.
*
سکانس دوم، دختر خیلی سرخوشانه روی ریل های قطار راه میره ، بی اعتنا به قطاری که از پشت سر میاد و مرد کنارش که هر لحظه مضطربتر میشه. راه میره و حرف میزنه و میخنده. لحظه آخر، فقط این مرده که از چند سانتی متری قطار میکشدش کنار.
*
قبل از سکانس بعد، از پای فیلم بلند میشه و میره. میگه : این دختره م یه ک* خلیه مثه تو. واللا! خود خودتی!
قهقهه م رو میذاره به حساب مستی.
من میذارم به حساب اینکه : " راضیم ازت. خیلی هم خوب".