Monday, November 23, 2009
یک بوس کوچولو
اینجایی که هستم احتمالا اسمش مرکز توجه است.
دروغ چرا ،
لذت برده ام از تک تک کامنت های پست قبل
در حالی لذت برده ام که ابری بودم
حتی ابری خالی هم نه
ابری تخمی بودم
و چیز دیگری برای لذت بردن نداشتم
با "سارینا" ی "شاهین نجفی" پشت چراغ قرمز گریه کرده بودم
خسته بودم و حساب بانکی ام خالی بود
دوستانم دور بودند و گرسنه بودم
حتی بنزین هم نداشتم
و ناگهان روزم روشن شد.
از راه رسیدم و دیدم که غریبه هایی دوستم داشته اند.


*


جایی گفته بودم خواننده برایم مهم نیست.
زر زده بودم گویا.






پ.ن.: یک چیزی هست در هوای اینترنت.
که هر ازگاهی بی هوا می چسبد به لپ آدم.
چیزی مثل یک بوس کوچولو.




Subscribe in a reader
6 Comments:
آره با این بوسه موافقم و قبول دارم هست

آره این بوس رو قبول دارم

Blogger  مستفا said...
یک بوس کوچولو

Blogger  مستفا said...
منم هم گرسنه ام
هم حساب بانکی ام خالیه هم دوستانم دورن
.....
آلبوم جدیدِ نجفیه؟
از کجا می شه گیرش آورد؟

Anonymous کافه نشین said...
دلم برای اون بوس کوچولو که گفتی تنگ شده، خیلی وقته که دیگه ندارمش.
دوستان که همیشه دورن، خانواده هم همینطور، تلفن هم دیگه جواب نمیده. ماشین هم که نداریم، ولی توی سوز سرمای زمستون با بعضی آهنگها پیاده روی دقیقا جواب همون بوس کوچولو رو میده

Anonymous ليوان said...
:*
اوف...
قربون لپت بينيم بابا
:)
شاد باشي ...بيشتر از قبل

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر