Saturday, October 03, 2009
ای لولی بربط زن، تومست تری یا من؟




من و مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم
هر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه
هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی
وان ساقی سر مستی، با ساغر شاهانه
ای لولی بربط زن، تومست تری یا من؟
ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم که رفیقی کن با من که منت از خویشم
گفتا که به نشناسم من خویش ز بیگانه
گفتم زکجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرقانه
نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا، نیمیم همه دردانه
من بیدل و دستارم در خانه ی خمارم
یک سینه سخن دارم این شرح زهمیانه
تو وقف خراباتی دخل ات می و خرج ات می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه
Subscribe in a reader
2 Comments:
Blogger Al said...
زرافه، مست میکنی، حالا چرا این همه شعر عرفانی می زاری...بگو مست کردی، یک کلوم...
به سلامتیت...!

Anonymous Anonymous said...
شعر بسيار بسيار زيبايي است و متاسفانه شما گند زديد بهش. ليست اشتباهات تايپي‌تان:
بدتر نه، بتر
منت از خويشم نه، منت خويشم
نيميم همه نه، نيمي همه
هوشياران نه، هشياران

در عين حال روي كم خور هم بحث هست، شايد كم زن جالب تر باشد.

به هر حال دسش درد نكنه

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر