ارغوانارغوان ، شاخه همخون جدامانده من،
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته ست هنوز؟
پ.ن.: ........... نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا
زندانی ست ..............
پ.ن.: می بینی کارمون به کجا کشیده؟
پ.ن.: بیزار...منزجر...خسته ...متهوع ... تکراری ... محبوس ... در هم پیچیده ... ناچار... خفه ... گه گیج ... لجباز ... کله شق ... صبور و به طرز خو د- خر- بینانه ای امیدوار همراه با لبخند ملیح . حالم رو پرسیده بودی .
پ.ن.: نا مردم اگه دهن اینا رو صاف نکنم .
پ.ن.: منو تو پمپ بنزین جا نذاریییییییییییییییییییییییییین...............
..