Some dance to remember, Some dance to forget
.
انقدر سیر تحولاتم سریع شده که حالت اولیه مو دیگه نمیتونم تشخیص بدم . مدام تغییر. مثه نوار قلب .
بالا – پایین – بالا – پایین – پایین - بالا –بالا – بالا – بالا –پایین - بالا –پایین – پایین - بالا – پایین- بالا - بالا - پایین ............
دقت کردی که درکت از "بالا" و "پایین " عوض شد؟ خودمم همینطور .
از خیلی خوب به خیلی بد و البته برعکس. اینم خب باید میگفتم .
فکرشو بکن.
این خراب شده 6 میلیارد و خورده ای جمعیت داره اونوقت یه کره خری به تور ما خورده که به احتمال 99/9 % راهزن بین المللیه.shit
خداییش من تو کف شماها موندم. یعنی تو کف باباهاتون . البته همچین کفی هم نداره ولی نمیدونم این خر چرا انقدر واسه ما طول میکشه .
این لامصب خیلی رو اعصابه .
نتیجه شم اینه که من کاملا چندگانه شدم . یعنی حداقل دوگانه .فاصله شم همه ش چند تا پله است .
دیشب خودمو تو خواب تو آینه دیدم. دیدم که یه شکل دیگه م . موهام نارنجی بود . چشمام و صورتمو کلا همه چیم یه جور دیگه بود . و البته زشت . روحمو انداخته بودن تو یه جسم دیگه . تو اون خرتوخر هم دنبال تلفن میگشتم که زنگ بزنم به تو . طبق معمول خوابهام نمیشد .
یه وقتا فکر میکنم ای خاک بر سر من کنن که 23 ساله هیچ گهی نخوردم . مارال هنده ، گلنار فرانسه س ، مهزاد هم یه قبرستون دیگه ، شاید آمریکا . اونوقت من و تو 2ماه میشینیم نقشه میکشیم واسه یه جفت گوشواره!
( توجه ! لطفا تو ها رو با هم اشتباه نکنید )
وقتایی هم که حالم خوبه البته خب یه فکرای دیگه میکنم!
حافظه میان مدتم تقریبا از بین رفته و این داره به حافظه کوتاه مدت هم سرایت میکنه.یهو یادم میاد که وقتی 2 سالم بود و بابام مینداختم بالا چه حسی داشت اما یادم نمیاد هفته پیش چه کارایی کردم.
فقط یه لحظه طول کشید یهو یادم اومد 4 ساله که دنبال کسی نگشتم. یهو خالی شدم.بعد دوباره پر شدم اومدم بالا.یه جور سنگینی. شاید مثلا مثه زنهای حامله . که سنگینن اما از سنگینی شون راضین .
میدونی تخیلاتم دیگه بی اثر شده . فاز نمیده .
خلافمو سنگین کردی .
به هرصورت چیزی که مسلمه اینه که ما همچنان سرویس میشیم و ادامه میدیم .
آخیش
تورو دوست دارم .