Sunday, December 11, 2005
قورباغه سبز دهن گشاد
روایتی دیگر!!



دختر سریع صورتش را عقب کشید ، با دست دهانش را پاک کرد و به قورباغه سبز دهن گشاد که نیشش تا بناگوش باز بود خیره شد . چند لحظه گذشت اما هیچ اتفاقی نیفتاد .
دختر گفت : خب؟
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : خب ؟
دختر گفت : خب؟؟؟؟؟؟؟
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : خب که چی ؟
دختر گفت : خب دیگه!
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : ای بابا ! خب که چی ؟!!؟
دختر گفت : خب همین دیگه ! الان تو باید یه کاری بکنی .
قورباغه سبز دهن گشاد : گفت : من؟! یه کاری بکنم؟!.......آهاااان !!! مرسی !
دختر گفت : یعنی چی مرسی ؟!
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : خب یعنی مرسی دیگه . یعنی تشکر کردم . مرسی که بوسم کردی ، خیلی خوب بود . من دیگه باید برم . خدافظ .
اما قبل از اینکه فرصت کند و جستی بزند دختر یک پایش را گرفت و وارونه بلندش کرد و گفت : پس تو کی به یه شاهزاده تبدیل میشی؟
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : من؟! شاهزاده ؟! بی خیال بابا !این بچه بازیا چیه اینا مال تو کتاباست . حالا یکی یه کاری کرده .
دختربغض کرد و گفت : اٍ ! یعنی تو تبدیل به شاهزاده نمیشی؟
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : ببین دختر خوب ، اولا که منو اینقدر سروته نگه ندار حالم داره بد میشه . دوما ، حالا یه دفعه یه وقتی یه جایی یه قورباغه ای رو بوس کردن اونم آدم شده ، حالا اونم اصلا معلوم نیست آیا شده باشه آیا نشده باشه . این دلیل نمیشه که همه همونطوری باشن که . حالا یکی یه کاری کرده تو بی خیال شو .
دختر که عصبانی شده بود گفت : یعنی چی مرتیکه عوضی ؟ تو خودت گفتی که شاهزاده میشی .
قورباغه سبز دهن گشاد گفت : اولآ که مرتیکه خودتی درست حرف بزن . عوضی هم قیافه ته . در ثانی ، قرار نیست هر قورباغه ای آدم شه که . تازه اونم چی! شاهزاده !! اینروزا دیگه آدمهاشم شاهزاده نمیشن چه برسه به قورباغه ها . بعدشم حالا من یه چیزی گفتم ، شوخی کردم خب . تو عقلت کمه به من چه؟


چلللپ !
این صدای قورباغه سبز دهن گشاد بود که ولو شد کف زمین !

Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر