Friday, May 07, 2004


عصر جمعه

عصر جمعه شايد براي اين است كه بنشيني كنار پنجره و فروغ بخواني يا لوركا يا بوبن يا هر چيز ديگري و هر از گاهي خيره بشوي به ديوار آجر سه سانتي روبرو با هزار تا پنجره اي كه پشت هر كدامش آدم هايي هستند كه تو نميشناسي و هي صداي "گنجشك هاي بيكار روز تعطيلي " بيايد كه روي شاخه ها شلوغ مي كنند و هيچ كدامشان فردا امتحان ماليه ندارند.

عصر جمعه شايد براي اين است كه لم بدهي روي صندلي ميز كامپيوتر و كيبورد روي پايت باشد و زل بزني به مانيتور و كلمه هايي كه پشت سر هم رديف ميشوند و حس هايي كه با هرچه smiley منتقل نميشوند_ هرچقدر هم كه سعي كني _ .

عصر جمعه شايد براي اين است كه بروي ظرفها را بشويي و براي مادرت چاي بريزي و مادرت تو دلش تعجب كند و هي قربان صدقه ات برود و تو حس " خود خوب پنداري " ات ارضا بشود و فكر كني به اينكه ميگويند :"مادر ها را آشپزخانه ها پير ميكنند..." واينكه خودت هم يك روز مادر ميشوي .

عصر جمعه شايد براي اين است كه ولو بشوي روي تخت و دست هايت را بگذاري زير سرت و زل بزني به هر چيزي كه ممكن است روبرويت باشد و به خودت بگويي: " 5 دقيقه ديگه بلند ميشم...." . بعد اول بگذاري ذهنت خالي بشود از هر چه فكر و خيال و سبك بشوي و شناور بشوي در فضاي خالي ذهن ، بعد چشم هايت را ببندي و خيره بشوي به خاطره هاي خوبي كه از جلوي چشم هايت رد ميشوند.

عصر جمعه شايد براي اين است كه بنشيني و نگاه كني به دختر تو آينه و زل بزني به چشمهاش و بپرسي كه دنيا را چه رنگي مي بيند ، بعد موهايت را شانه كني و دو تا ببافي و منتظر بشوي تا بابايت بيايد و موهايت را بكشد و مامانت دعوايش كند.

عصر جمعه شايد براي اين است كه ماشين را برداري و بروي توي نزديك ترين اتوبان و سعي كني ركورد 145 تاي خودت را بشكني وبه جاي پدال وسطي ، همه اش فكر كني به اينكه اگر سر پيچ ، نپيچي و مستقيم بروي توي گارد ريل چه ميشود و بخندي و سر پيچ كه رسيدي مثل هميشه بپيچي.

عصر جمعه شايد براي اين است كه دراز بكشي كف اتاق و پنجره باز باشد و باد پرده و نوري را كه روي گل هاي فرش افتاده تكان بدهد و track بعدي يك آهنگ آشنا باشد و تو كم كم حس كني كه يكي شده اي با فرش ، با كف اتاق ، حتي با خود زمين ، و بعد خواهر كوچكت بيايد و گير بدهد و شوخي شوخي كتك كاري كنيد و يادت بماند براي دفعه بعد كه تازگيها زورش زياد شده است.

عصر جمعه شايد براي اين است كه بگيري بخوابي و بيخيال همه چيز بشوي!


Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر