اسمي براي نگفتن.....
اسم هاي آدمها براي ناميدن و مخاطب قرار دادن صاحبانشان ساخته ميشوند ، اما اسم هايي هست براي نگفتن . اسم هايي كه گويي با هر بار گفتن شان با زنجيري از آسمان به زمين كشيده مي شوند . حال آنكه اسم آسماني را نبايد در مكالماتي چنين مادي و زميني به بيگاري كشيد .
اسم هايي هست براي نگفتن . اسم هايي هست كه نبايد صداي خودت را هنگام گفتن شان بشنوي . اسم هايي كه نبايد با گفتن ، حرمتشان را نديده گرفت زيرا كه تن صدا ، لحن سخن گفتن و هر چيزي كه خود را به اصالت آن اسم تحميل كند مفهوم باشكوه آن را به روز مرگي اسمي معمولي مبدل ميسازد .
اسم هايي هست براي نگفتن ، چنانكه حرفهايي براي نزدن و چيزهايي براي نشنيدن . چرا كه مفهوم نهفته در آنها بس عظيم تر ، باشكوه تر و آزاد تر از آن است كه در قالب فعلي چون " گفتن " يا "شنيدن" در آيد .
اسم هايي هست براي نگفتن ، تا شايد بتوان دست كم با نگفتن شان ، نيروي شگفت انگيز خفته در مفهوم آنها را در برابر عواميت ساير كلمات حفظ كرد .
اسم هايي هست براي نگفتن...............
*********************************
" باز هم زنگ تلفن . صبح كسي تلفن ميزند ، درباره مطالعه صحبت ميكند ، حرفهايش را خيلي خوب نمي فهمم . گوش مي دهم ، اجازه ميدهم حرف بزند و بعد در يك لحظه به خود ميگويم كه بايد اين مكالمه را كوتاه كنم . ممكن است تو ، مثل هميشه ، وقت و بي وقت به من تلفن كني تا درباره ي هرچيزي صحبت كني . اصلا دلم نمي خواهد كه با بوق اشغال مواجه شوي . گوشي را سريع مي گذارم و چند ثانيه اي ميگذرد تا به ياد آورم كه تو مرده اي ، كه تو ديگر به من تلفن نخواهي كرد . "
در يك كلمه ، واقعا شاهكاره .
فراتر از بودن
كريستين بوبن
برگردان : نگار صدقي
نشر ماه ريز- 1379