Thursday, April 01, 2004


تا حالا فكر ميكردم كه امروز چهارشنبه ست ، ولي معلوم شد كه نخير! پنج شنبه ست !!
با اين حساب فقط يه روز ديگه از تعطيلات مونده .
ديگه تموم شد! ديگه نميشه در هپروت سير كرد ! كاري كه من در 15 روز گذشته كردم . از هر فرصتي استفاده كردم و نشستم به خيالبافي و فكر كردن . زمان روتو ذهنم عقب و جلو كردم ، خاطره ها رو دوره كردم ، اتفاقهاي آينده رو تو ذهنم پيش بيني كردم ( البته فقط خوبهاشو! )، خلاصه دنيا رو به ميل خودم يه جور خوب ساختم و باهاش زندگي كردم ، اما حالا بايد همه شو بذارم كنار و برم سراغ واقعيت ها .
بايد دوباره مستقيم برم تو دل زندگي . دانشگاه ، آدمها ، رابطه ها ، مسئوليت ها ، استرس ها ، حس هاي خوب ، حس هاي بد ، خستگي ها ، خنده ها ، دلمشغولي ها ، نگراني ها ، دلتنگي ها ......... خلاصه يك دنياي واقعي واقعي.
الان كه اينجا نشستم همچين بد هم به نظر نمياد ، شادي ، هيجان ، موفقيت و همه حسهاي خوب ديگه دنيا منتظر من اند . ( جون خودم!!! ناراحتي ها ، استرس ها ، ضايع شدن هام همينطور! اونام منتظرن! ميگي نه؟ حالا ببين!)
به هرحال از اونجايي كه امروز از اون روز هاست كه من مثبت مثبت ام ، بقيه روز هم دراز ميكشم و چشمام رو مي بندم و فكر نميكنم به تحقيق ها و ترجمه هاي انجام نداده و درسهاي نخونده و هزارتا كار نكرده و آدمهاي چندش آور دور و بر و بقيه چيزاي اينجوري .
به جاش فكر ميكنم به يه سال خوب و پر از شادي و موفقيت و اتفاقهاي جالب و هيجان انگيز كه ميفته و به يه پنجره باز كه آفتاب زنده بهار ازش مياد تو و باد پرده سفيدش رو تكون ميده + Track شماره 4 كه داره ميخونه :
Do what you want _ Be what you are
You are the lady of my heart
Oh come , oh come to me …………

******************************

نيازمنديها:
به مقداري پنبه دانه جهت خوردن به صورت لف لف و دانه دانه نيازمنديم.
از واجدين شرايط تقاضا ميشود تا قبل از از بين رفتن اين حس مثبت بودن ، شرايط خود را اعلام نمايند.
Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر