Friday, March 05, 2004
ميگه : چي كار داري ميكني؟
ميگم : دارم اينا رو مينويسم.
ميگه : چي هست؟
ميگم : زبان.
ميگه مال چه درسي؟
ميگم : تخصصي .
ميگه : از كي گرفتي؟
ميگم : از مريم .
ميگه: واسه كي ميخواي؟
ميگم : چهارشنبه .
ميگه : .....
.......
.......
به جاي اين همه حرف ، يه كلام ميتونستم بگم : " به تو چه"! حيف كه نگفتم!!!!!

**************************

150 سالي ميشود كه آقاي استاد در خدمت جهان علم هستند ، با همان دانسته هاي فسيل شده زمان بچگي هاي ناصرالدين شاه. ميفرمايند : دانشجويي را كه سيگار ميكشد بايد از دانشگاه اخراج كرد.
و نميفرمايند كه استادي را كه ادب ندارد ، تربيت ندارد ، فرهنگ ندارد و غرور دارد ، تكبر دارد و طرز فكر بسته متحجرانه دارد چه كار بايد كرد؟

**************************

…………………
………………………….
……………………
…………………………………………………………………..
نوشته فوق به دليل همسايگي با آقاي "استاد دات كام" سانسور شد! ( درسش 3 واحده بابا!!!)

**************************

صبح كه اومدم on بود,
شب كه اومدم on بود ،
نصفه شب كه اومدم on بود،
بالاخره pm فرمودند كه بخاطر چيزايي كه تو بلاگت نوشتي باهات قهرم!

**************************

تازگيها به اين نتيجه رسيدم كه آدم هرچي بدوه آخرش ( يعني آخر آخرش ) هيچي نميشه!ولي متاسفانه اين دليل نميشه كه آدم ندوه!

The greatest thing you`ll ever learn , is just to love and be loved in return.
Moulin Rouge
Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر