ميگه : سلام
(دلم ميخواد بگم : " حالا بر فرض كه عليك سلام كه چي؟! " ولي مي گم : ) سلام
ميگه : خوبي؟
(دلم ميخواد بگم:" حالا يا خوبم يا نيستم امرتون؟!" ولي ميگم : ) ممنون ، به لطف شما ، شما خوب هستين؟
ميگه : مرسي. كم پيدايي؟
( دلم ميخواد بگم : " خب هستم كه هستم ربطي داره به شما؟" ولي ميگم : ) بله يه مدت مسافرت بودم
ميگه : ا !؟ كجا؟
(دلم ميخواد بگم : " هر جا كه تو اونجا نباشي " ولي ميگم : ) همين دور و برا
ميگه : خوش گذشت؟
(دلم ميخواد بگم :" حالا تو فرض كن كه خوش گذشت ، ديگه؟" ولي ميگم :) بله بد نبود
ميگه : راستي تو كتاب ... داري؟
( دلم ميخواد بگم : " ببخشيد، كتابخونه اونطرفه" ولي ميگم:) نه ، من ندارم
ميگه : دوستات چي؟
(دلم ميخواد بگم :" ميشه از جلوي چشمم دور شي؟" ولي ميگم : ) راستش مطمئن نيستم ولي ديگه كم كم پيداشون ميشه مي تونين ازشون بپرسين
ميگه : ...........
(دلم ميخواد بگم : " ...." ولي ميگم : ) ............
.....و همين طور اين داستان در زمانهاي مختلف ، جاهاي مختلف و با آذمهاي مختلف تكرار مي شود..........
هميشه از خودم مي پرسم :" فلاني كه فلان حرفو به من زد ، در اصل دلش مي خواسته چي بگه؟! "