Sunday, July 13, 2003
متنفرم از اينكه يكي برف پاك كن اسقاط ماشين اسقاط تر منو بدزده.
متنفرم از اينكه وقتي حوصله ندارم بابام سر به سرم بذاره.
متنفرم از اينكه پسرخاله چندش آورم 1 ساعت قبل از كلاس گيتار بياد خونه مون در حاليكه من يه اپسيلن هم تمرين نكرده ام.
متنفرم از اينكه يك گربه احمق بپره رو ماشين و جا پاهاي كثيفش رو ماشين بمونه.
متنفرم از اينكه آدمي كه تك تك سلولهاي بدنم ازش متنفره برام pm بده اما يكي ديگه onباشه و من هيچ كاري نتونم بكنم.
متنفرم از اينكه يكي ، اون شعرمو كه برام خيلي محترمه با آهنگ كوچه بازاري بخونه.
متنفرم از اينكه يكي بهNostalogy (YANNI)بگه مزخرف ،اونوقت به جاش نسترن بذاره.
متنفرم از اينكه يه كتاب مزخرف رو با جلد گالينگور چاپ كنن و يه كتاب خوب رو كاغذ كاهي با جلد مقوايي چاپ بشه.
متنفرم از اينكه اين گوينده هاي اخبار اونقد تو خوندن غلط دارن كه آدم فكر مي كنه زبون مادريشون گواتمالايي بوده.
متنفرم از اينكه استادي كه حتي 4 جلسه متوالي نيومده سركلاس براي امتحاني كه براش سنگ تموم گذاشتم بهم بده 14 در حالي كه حقم كمتر از 19 نبوده.
...
...
...
خيلي خب بابا ! اعتراف مي كنم كه همه اين "متنفرم " ها به خاطر اين آخريه س!خب چي كار كنم خيلي حرصم گرفته.X-(
Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر