Friday, July 11, 2003
گويا يه وقتايي،يه كسايي،يه جاهايي،يه جورايي،يه چيزايي يه يازايي گفتن و يه كارايي كردن ، يه كسايي هم يه جورايي جوابشونو دادن همين!!
**********
توي تهران به اين بزرگي مناسب ترين جا براي خراب شدن ماشين دو تا دختر كجاست؟
روبروي صفويه!!
مناسب ترين زمان براي اين اتفاق كي هست؟
ساعت 1 ظهر يك روز داغ تابستوني!!
مناسب ترين اتفاق بعد از اين اتفاق چيه؟
پنچر شدن ماشين!!
مناسب ترين مكان؟
تو پمپ بنزين!!
بعد از اين همه اتفاق مناسب ،من و دوستم با سر و وضعي مناسب (دستا روغني و سياه ، مانتو كثيف، خلاصه كاملآ به هم ريخته)رفتيم يه غذاي مناسب در يه رستوران مناسب خورديم و برگشتيم خونه.
اين بود سرگذشت ما در يك روز از تعطيلات تابستان.
**********
نيازمنديها : به مقداري شانس نياز منديم.
Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر