Sunday, June 22, 2003



كيف پولم را در دانشكده دزديدند ، به همين سادگي .(به همين خوشمزگي!!!!)
دقيقآ در فاصله يك ربع تا 20 دقيقه قبل از امتحان كيفم را بردم گذاشتم توي كلاسي كه قرار بود تويش امتحان بدهيم و وقتي براي امتحان برگشتم در كيفم باز بود بعدآ فهميدم كه كيف پولم به همراه پولهايم نيست. جدآ كه بايد به اين دانشكده افتخار كرد ، گويا قرار است از سال آينده يك شعبه هم در «سر گردنه» بزنند!
خيلي دلم مي خواهد بدانم چه كسي اين كار را كرده ، نه بخاطر اينكه حسابش را برسم يا انتقام بگيرم و از اين حرفها ، فقط دلم ميخواهد بدانم كسي كه يك چنين كاري ميكند چه جور آدمي ميتواند باشد.من دفعه اولم نيست كه يك چنين اتفاقي برايم ميفتد . يادم هست دبستان كه بودم يك جامدادي داشتم كه پدرم برايم از دوبي آورده بود و با فشار دادن يك دكمه درهايش باز ميشد. خيلي دوستش داشتم و آنهم يك روز همينطوري ناپديد (!) شد . از آن روز اين سؤال براي من پيش آمده كه آدمها چرا بايد چنين كاري بكنند؟
مسلمآ كسي كه بانك ميزند يا توي كوچه و خيابان كيف قاپي و جيب بري ميكند انگيزه مالي دارد شايد كمبود و فشار مالي آدمها را به اين كار ميكند ( كه تا حدي هم قابل فهم است) ولي ميخواهم بدانم دقيقآ چه چيزي باعث ميشود كه يك نوجوان دبيرستاني شب امتحان جزوه صميمي ترين دوستش را بردارد؟ آنهم دوستي كه قبول كرده به او تقلب برساند ( اتفاقي كه دقيقآ براي خودم افتاد)و يا دانشجويي كه مثلآ درسخوانده و با فهم و شعور است و خودش را جزو قشر فرهيخته ميداند چرا بايد چنين كاري بكند؟آنهم در محيط مثلآ فرهنگي دانشگاه.
واقعآ كه دنياي عجيبي است.
Subscribe in a reader
0 Comments:

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر