به نام خدا
اي سفيدا،اي سياها دنياتون مال شماها
من تو اين دنيا غريبم خوش به حال آشناها
******************
ما امروزتو دانشكده همايش داشتيم،يعني در واقع امروز توي دانشكده ما همايش “داشتند“. تنها بهره اي كه از اين همايش دو روزه برديم اين بود كه كلاسها تعطيل شد.البته انصافآ خيلي زحمت كشيده بودند.
هنوز هيچي نشده استاد ها تحقيق داده اند . آنهم براي چه درسهايي:تجزيه و تحليل ،تعاوني،روش تحقيق،انقلاب. حالا باز روش تحقيق يك چيزي ولي اينكه آدم براي 2 واحد درس انقلاب تحقيق كند خنده دار است.
طبق اخباري كه از يك منبع مؤثق به دستم رسيده ، يكي از بچه ها كه نمره اش در امتحان خيلي كم شده بوده به آقاي دكتر ص. اعتراض كرده ايشان هم پس از طي مراحل معمول ، فرموده اند كه :“ من مي دانم كه توي ورقه اشتباه كرده ام ولي نمره ات را تغيير نمي دهم چون براي من بد مي شود“. (توجه : دانشجوي مربوطه قبلآ يكبارديگر هم اين درس را افتاده بوده)
آهاي عدالت!!
در عوض آقاي دكتر ف. به كساني كه نمره شان از 9 كمتر بوده ، 9 داده كه معدلشان خراب نشود.(قابل توجه اساتيد محترم) تازه اين آقاي دكتر
رياضي را طوري درس مي دهد كه اگر يك ببعي هم سر كلاسش برود آخر ترم مي تواند معادله ديفرانسيل حل كند.
******************
و تنها يك سلام سرد،
جواب آنهمه شور و نشاطم بود.
نگاهت سرد، چشمت سرد،
هوا يخ بسته از بي اعتنايي ها،
همين سرما گل لبخند را خشكاند.