Friday, January 25, 2013


. . .  به واقع  آنچه که بارها و بارها در خلوت به مرور کردنش می پرداختم ابدا به معنای سوگواری برای چیزی  ارزشمند و از دست رفته نبود بلکه یادآوری خوشبختی عظیمی بود که با تمام وجوه خارق العاده اش در مقطعی از زندگی به من روی کرده بود و تاثیر آن مانند چراغ روشن یک ایستگاه قدیمی که شب هنگام از درون قطار به آن می نگریم ، تا آخر مسیر با من خواهد بود،  حتی اگر فرسنگ ها از آن دور شده باشم.
Subscribe in a reader
3 Comments:
Anonymous زمستون said...
بسیار ملموس

بسیار عالی ! کاملا درکش میکنم... شما خیلی قشنگ مینویسید...

Blogger ممدوسین said...
دهنت سرویس دوست عزیز

Post a Comment

 Subscribe in a reader

پیامهای قدیمی تر